باید بگم که من از دوران کودکی شیفته‌ی کامپیوتر بودم و وب گردی‌های من از دبستان با اینترنت کارتی شروع شد و دوران راهنمایی‌ام را با وبلاگ نویسی در بلاگفا میگذراندم و چندین وبلاگ از مدرسه گرفته تا رستوران پدرم را میگرداندم  و در دوم راهنمایی یک وبلاگ آموزشی به اسم کد کام برای وبلاگ نویسان بلاگفا ساختم و تا آخر دوره‌ی راهنمایی علاوه بر آموزش وبلاگ نویسی کد‌های HTML و Java مختلفی را روی آن به صورت رایگان قرار میدادم؛ مبانی طراحی وب را با وردپرس و از دوازده الی چهارده سالگی به صورت خودآموز یاد گرفتم و به مرور زمان در دوره دبیرستان با شرکت در کلاس‌ها و دوره‌های مختلف کاملا به طراحی انواع وبسایت‌های شخصی، شرکتی و فروشگاهی و همچنین طراحی اپلیکیشن‌های اندرویدی تحت وب مسلط شدم.

در دوره‌ دبیرستان شروع به یادگیری نرم‌افزار‌های طراحی گرافیک کردم شروع این ماجرا صرفا یک کنجکاوی بود اما طولی نکشید که به طراحی گرافیک شدیدا علاقه‌مند شدم به قدری که پس از قبولی در رشته‌ی مدیریت بازرگانی به جای شرکت در کلاس‌های درسی دانشگاه همیشه در حال شرکت در دوره‌های مختلف طراحی گرافیک و نظارت بر چاپ بودم. سال‌ها پیش دوستی از من پرسید اگر قرار باشد با یکی از تخصص‌هایم شناخته شوم دوست دارم کدام یک باشد و من سال‌های سال است در پاسخ این سوال را طراحی گرافیک میدانم و گرافیک را پایه‌ای برای تمام فعالیت‌های هنری و تبلیغاتی میدانم و شخصا بیشتر از هرچیز به طراحی نشانه و هویت بصری برند‌ها علاقه‌مندم.

مبانی عکاسی تبلیغاتی را در طی دوره جامع طراحی گرافیک در یک موسسه هنری معتبر آموختم و نیاز به تهیه یک دوربین داشتم، اساتید پایه به کسانی که رشته آنها عکاسی یا فیلم برداری نبود و از رشته‌های دیگر مانند گرافیک سر کلاس نشسته بودند تاکید میکردند که نیاز به تهیه دوربین گران قیمت نیست و یک دوربین میان رده بیشتر از نیاز شما برای یادگیری است، اما علاقه شدید من به عکاسی باعث شد یک دوربین فوق حرفه‌ای تهیه کنم و پس از آن شروع به یادگیری و شرکت در دوره‌های عکاسی، نورپردازی و ادیت عکس کردم ؛ در طول آن دوره ژانر‌های متفاوتی را تجربه کردم اما در نهایت عکاسی صنعتی و تبلیغاتی را به شکل حرفه‌ای دنبال کردم.

تقریبا از همان زمانی که در بازار کار عکاسی مشغول به انجام پروژه‌های عکاسی بودم متوجه اهمیت روز افزون محتوا‌های تبلیغاتی ویدیویی و بازار پر از تقاضای آن شدم به حدی که بیش‌از آنکه با دوربینی که در دست داشتم عکاسی کنم مشغول به فیلم برداری بودم! و یا قلم به دست گوشه‌ای نشسته و مشغول به ایده‌پردازی، نوشتن سناریو‌های تبلیغاتی بودم؛ بنابرین با اجاره تجهیزات سینمایی و یادگیری نحوه کار با آنها شروع کردم و در دوره‌های مختلف کارگردانی فیلم‌های تبلیغاتی شرکت کردم تا توانستم به حرفه‌هایی مانند سناریو نویسی فیلم‌برداری صدابرداری تدوین و کارگردانی فیلم‌های تبلیغاتی مسلط شوم؛ همچنان نیز مشغول کسب تجربه در این حوزه هستم.

از همان زمانی که طراحی وب را شروع کردم چند کلمه مانند یک سایه در تعقیب من بودند؛ کلماتی مانند تبلیغات، بازاریابی و بازارسازی، دیجیتال مارکتینگ، خلاقیت و نوآوری، فروش و امثال این کلمات که نه ظاهر و نه باطن ساده‌ای داشتند! اما تمام این کلمات برای من دو وجه مشترک و ساده داشتند: اول از همه این کلمات راهنماهایی بودند به سمت علومی فوق‌العاده پیچیده، اما بسیار مفید و کاربردی؛ و در وهله‌ی دوم من به خوبی میدانستم که این علوم درواقع پاشنه‌ی آشیل من بودند، چرا که من مدت زمان زیادی را با این تصورگذرانده بودم که اجرای درست یک ایده دلیل اصلی موفقیت یک تبلیغات خوب است؛ اما به مرور زمان و طی تجربیات فراوان، متوجه وجود ریزه‌کاری‌هایی که در پشت آن ایده‌های موفق تبلیغاتی بود شدم و از همان موقع تا کنون مشغول یاد گیری علوم، اصول و نظریات مرتبط با تبلیغات و بازاریابی شدم و همچنان هم مشتاق یادگیری هستم.

من تا به امروز پروژه‌های مختلفی برای استودیو‌ها یا شرکت‌های خصوصی و تبلیغاتی به صورت فری‌لنس و یا با قرارداد‌های ثابت انجام داده‌ام و امروزه این توانایی را دارم که انواع پروژه‌های برندینگ، کمپین‌ها، پروژه‌های تبلیغاتی و انواع پروژه‌های تولید محتوا را برنامه ریزی، ایده پردازی و کارگردانی کنم، البته که این فرایند‌ها برای من جذاب است اما نتیجه این فرایند‌هاست که به شکل واقعی من را مجذوب کارم کرده است و برای من هیچ چیزی در دنیا لذت بخش تر از تاثیرگذار بودن نیست و از مشاوره تا اجرای پروژه‌ها همواره سعی کردم بیشترین تاثیر ممکن رو با پروژه‌هایم روی برندها بگذارم؛ هدف من نه تنها در شغلم بلکه در تمام زنگی تاثیرگذار بودن است.